نام: حبیب بیدارغنی پور
تاریخ تولد: ۱۳۴۳/۰۵/۲۱
مکان تولد: تهران
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۲/۱۰
مکان شهادت: شلمچه
مزار: بهشت زهرا قطعه ۲۹ ردیف ۱۱۲ شماره ۶
رشته: ادبیات فارسی
دانشکده: ادبیات و علوم انسانی
روز دهم اسفند ۱۳۶۵ دنیای هنر و ادبیات اسلامی، نویسنده محقق و هنرمندی را در صحنههای دفاع مقدس از دست داد. شهید حبیب بیدار غنی پور در هنگام شهادت، بسیجی، هنرمند، معلم و دانشجویی عارف بود. در سالگرد شهادت غنیپور، مروری بر زندگینامه او میتواند بزرگداشت مقام وی باشد.
شهید حبیب غنی پور در سال ۱۳۴۳ به دنیا آمد و در سال ۱۳۶۵ با توسن شهادت از دنیا رفت. بیست و دو سال با خاکیان زیست و تا ابد با کروبیان خواهد بود. حبیب غنیپور تا سال ۱۳۵۷ مثل بقیه کودکان محروم جنوب شهر زندگی کرد؛ اما در خانوادهای که پدر، کاسب معتمد محل بود و مادر، معلم قرآن جلسات مذهبی بانوان حبیب با نان حلال و اشک عشق به اهل بیت محمد(ص) زیر سایه بلند مسجد روبروی خانهشان بزرگ شد.
چهارده ساله بود که بهمن ۵۷ را درک کرد، امام خویش را شناخت و با وی بیعتی عاشقانه بست. در همان سنین از اعضای فعال کتابخانه مسجد جوالائمه(ع) بود. بنیانگذاران کتابخانه، جوانان پاک و مؤمن و مبارزی بودند که تعداد کثیری از آنان هنر را وسیله مبارزه با طاغوت درون و بیرون ساخته بودند.
حبیب با قامت کوچکش به دهان تک تک این هنرمندان مسلمان چشم دوخته بود و از آنها درس هنر زندگی میآموخت.
اولین جلسه قصهنویسی مسجد جوادالائمه(ع) در سال ۱۳۵۸ مملو از نوجوانان محل بود و حبیب با جسارت در صف اول نشسته بود و به قصهای که یکی از آن جوانان میخواند گوش سپرده بود.
کتاب «سوره، بچههای مسجد» اولین محصول ادبی و هنری آن جمع بود که قصه انشا از حبیب غنیپور در آن چاپ شده بود. این کتاب که به نام انتشارات مسجد جوادلائمه در سطح کشور منتشر شد، در واقع نقطه شروع ادبیات دینی نوجوانان در کل تاریخ ادبیات نوجوانان اسلامی کشور ما بود.
حبیب به تدریج به سمت نویسندگی حرفهای قدم بر میداشت؛ اما بوی باروت جنگ که از سال ۵۹ تمام فضای کشور را در برگرفته بود عشق را به مصاف میخواند و حبیب عاشق به جنگ سیاهیها رفت. در سال ۶۱، در عملیات مسلم ابنعقیل از ناحیه پا مجروح شد. در سال ۶۲، دوره دبیرستان را تمام کرد و برای معلمی به مدرسه راهنمایی شهید چمران در حوالی میدان راهآهن رفت. اما همچنان نویسندگی دل مشغولی عمده غنیپور بود.
همزمان با تدریس ادبیات و دینی در آن مدرسه، در مجله رشد جوان و نیز مجله کیهان بچهها شروع به نوشتن کرد. در سال ۱۳۶۴ در رشته ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی قبول شد و در ضمن معلمی، نویسندگی و اداره کتابخانهای با هفت هزار عضو، به تحصیل دانش پرداخت و در همان سال در عملیات والفجر۸ (فتح فاو) شرکت کرد. او بیشتر در داستانهایش را در همین سالها نوشته است. مجموعه داستان «گل خاکی» برای جوانان و «عمو سبدی» برای نوجوانان، پس از شهادتش منتشر شدند ولی تعداد زیادی تحقیق و داستان همچنان ناتمام و منتشر نشده از اوباقی ماندهاند. آثاری همچون:
داستان زال و رودابه، نگاهی به زندگی جلالآل احمد، تحقیقی درباره شهر تبریز، حدود ده داستان منتشر نشده کوتاه، طرح چند رمان، یک رمان نیمه تمام جنگی، طرح دو داستان مصور (کمیک استریپ) از حکایات قدیمی، بازنویسی چند داستان از کلیله و دمنه، چندد داستان برای کودکان و تعداد زیادی گزارش از مناطق جنگی.
علاوه بر اینها تعداد زیادی مطلب در مجله کیهان بچهها از او به چاپ رسیده است.
شهید حبیب غنی پور در سال ۶۵ در دو عملیات کبلای یک و پنج شرکت کرد. در عملیات اخیر، عشق در او به اوج خود رسیده بود؛ آن چنان که دیگر آرام و قراری نمانده بود، عاقبت در شب دهم اسفند ماه سال ۶۵، در ادامه عملیات کربلای پنج و در واقع در مراحل پایانی آنف با چهرهای متین و تنی خونآلودد بر خاک شلمچه افتاد و خدای خویش را ملاقات کرد.
خداوند او را با شهدای کربلا محشور کند.